AvanClinic.ir

ساخت وبلاگ

نکات کلیدی این مطلب:

  • تقسیم عاقلانه زمان در طول هفته ممکن است به شما کمک کند زندگی خود را بهتر کنترل کنید و سطح استرس خود را کاهش دهید.
  • فعالیت های مربوط به بهداشت روان که می توانید در برنامه هفتگی خود بگنجانید شامل تنفس عمیق، تمرکز حواس و فعالیت های آرامش بخش است.
  • وقتی اهداف هفتگی شما قابل دستیابی باشد، هر هفته شما را یک قدم به اهداف بزرگتر زندگیتان نزدیکتر می کند.

کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – آیا تا به حال بخشی از جمعه خود را با نگرانی از هفته پیش رو سپری کرده اید؟ فکر کردن به همه کارهایی که باید در چند روز آینده انجام دهید ممکن است شما را تحت فشار قرار دهد، به خصوص اگر یک هفته طوفانی را به پایان رسانده باشید که نه کارآمد بوده و نه سازنده. مانور دادن بین وظایف در طول یک هفته بدون یک برنامه مشخص ممکن است شبیه به حرکت در اقیانوسی متلاطم در یک شب ابری بدون قطب نما باشد. اینجاست که برنامه ریزی هفتگی وارد عمل می شود. این به شما امکان می دهد اهداف قابل دستیابی را تعیین کنید و بفهمید که چگونه هفته خود را سپری کنید.

برنامه ریزی هفتگی عبارت است از نوشتن فعالیت ها، وظایف و رویدادهای شما برای کل هفته. حتی اگر سازماندهی کارهای هفتگی خود در ابتدا بی اهمیت به نظر می رسد، تقسیم عاقلانه زمان در طول هفته ممکن است به شما کمک کند زندگی خود را بهتر کنترل کنید و سطح استرس خود را کاهش دهید. علاوه بر این، نوشتن اهداف کوتاه‌مدت و همه چیزهایی که می‌خواهید در چند روز آینده انجام دهید، به شما فرصتی می‌دهد تا به اهداف شخصی و حرفه‌ای خود برسید و تعادل کار و زندگی را حفظ کنید.

چگونه خودفریبی را تشخیص دهیم؟

اگرچه برنامه ریزی هفتگی شبیه برنامه ریزی روزانه است، اما برنامه هفتگی نسخه گسترده تر دستور کار روزانه نیست. در حالی که برنامه‌های روزانه معمولاً شامل بازه‌های زمانی خاصی است که برای هر کار و فعالیت اختصاص داده می‌شود، بیشتر برنامه‌های هفتگی بر تنظیم و انجام اهداف کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند. بنابراین برنامه ریزی هفتگی می تواند با غلبه بر مولفه های کوتاه مدت آنها به شما در دستیابی به اهداف بلندمدت کمک کند. بیایید چند ایده برای برنامه ریزی هفتگی ضد شکست را مورد بحث قرار دهیم.

برنامه ریزی اهداف خود

بسیاری از مردم اهدافی دارند که دوست دارند روزی به آنها برسند، مانند یادگیری یک زبان جدید، تغذیه سالم یا خواندن کتاب های بیشتر. اغلب، این اهداف بلندمدت به تعویق افتاده و گاهی اوقات کنار گذاشته می شوند. یکی از راه های اطمینان از رسیدن به اهداف بلندمدت، تقسیم آنها به اهداف هفتگی کوچکتر است. شما می توانید چندین هدف در هفته تعیین کنید، به شرطی که اهداف قابل دستیابی باشند و بیش از حد خود را درگیر آن نکنید. وقتی اهداف هفتگی شما قابل دستیابی باشد، هر هفته شما را یک قدم به اهداف بزرگتر زندگیتان نزدیکتر می کند.

برنامه ریزی برای ورزش

سازمان بهداشت جهانی (WHO) حداقل 150 دقیقه فعالیت هوازی ملایم یا 75 دقیقه ورزش حرفه ای را در هفته توصیه می کند. علاوه بر این، داشتن اهداف کوتاه‌مدت برای تناسب اندام می‌تواند شما را در مسیر درست نگه دارد. در یک مطالعه که در خصوص دوندگان انجام شد، مشخص که تعیین هدف هفتگی با افزایش مسافت دویدن مرتبط است (Wack, Crosland, & Miltenberger, 2014).

3 کاری که امروز می توانید انجام دهید تا معنای بیشتری به زندگی خود بیافزایید.

هنگام گنجاندن برنامه ورزشی در برنامه هفتگی خود، ممکن است بخواهید عواملی مانند تناسب اندام، سن، ترکیب بدن، سطح آمادگی کلی را در نظر بگیرید. به عنوان مثال، اگر به طور کلی از سلامت خوبی برخوردار هستید، اما یک برنامه ورزشی ثابت ندارید، ابتدا تمرینات نسبتا آسان را انتخاب کنید و به آرامی پیشرفت کنید. اگر شرایط سلامتی دارید، قبل از ایجاد یک برنامه ورزشی با یک متخصص مراقبت های بهداشتی صحبت کنید.

برنامه ریزی سلامت روانی

متأسفانه، اهداف بهزیستی ذهنی همیشه آنطور که شایسته است، مورد توجه قرار نمی گیرند. با این حال، چندین فعالیت آسان برای سلامت روان وجود دارد که می توانید آنها را در برنامه هفتگی خود قرار دهید. در ادامه برخی از فعالیت های عملی برای بهزیستی ذهنی وجود دارد که می توانید امتحان کنید:

تنفس عمیق: شما نمی توانید به طور نامحدود از موقعیت های استرس زا اجتناب کنید و کارهای استرس زا ممکن است به طور منظم در برنامه هفتگی شما ظاهر شوند. نفس های عمیق در طول دوره های استرس زا می تواند ضربان قلب شما را کاهش دهد و به آرامش شما کمک کند. بنابراین سعی کنید یادآورهایی را در برنامه خود بگنجانید تا قبل از فعالیت های استرس زایی مانند جلسه مهم با مشتری یا امتحان میان ترم، نفس عمیق بکشید.

آیا دچار بحران وجودی هستید؟

ذهن آگاهی: ذهن آگاهی، آگاهی از تجربیات خود بدون قضاوت است. تمرین ذهن آگاهی به شما این امکان را می دهد که به افکار، احساسات و عواطف خود توجه کنید. آگاهی از آنچه فکر می‌کنید و احساس می‌کنید می‌تواند به شما این امکان را بدهد که افکار و احساسات خود را بپذیرید و به تعادل ذهنی بهینه برسید. اگرچه ذهن آگاهی اغلب در فعالیت هایی مانند یوگا و مدیتیشن گنجانده می شود، اما شما می توانید ذهن آگاهی را در هر زمان و هر مکان تمرین کنید.

فعالیت‌های آرامش‌بخش: ممکن است بخواهید هر هفته زمانی را برای فعالیت‌هایی که باعث آرامش می‌شوند، اختصاص دهید. این فعالیت ها می تواند تمرین یوگا، تای چی، مدیتیشن یا دویدن باشد. برخی افراد ممکن است ترجیح دهند وقت خود را در طبیعت بگذرانند یا خود را در یک سرگرمی مشغول کنند. برخی دیگر وقتی با دوستان معاشرت می کنند احساس شادی و انرژی می کنند. فعالیت‌های آرامش‌بخش شما هر چه که باشد، انجام منظم آن‌ها ممکن است به شما کمک کند احساس شادی کنید و دیدگاه مثبتی به شما بدهد.

برگرفته از مقاله منتشر شده توسط موسسه رفاه برکلی.

مطالب مرتبط:

5 گام اساسی برای شادتر بودن و رسیدن به رویاهایتان

3 نکته برای جلوگیری از تله بیشتر خواستن

شکست سخت است و یادگیری از آن سخت تر

AvanClinic.ir...
ما را در سایت AvanClinic.ir دنبال می کنید

برچسب : برنامه ریزی ,موفقیت, نویسنده : amin mokhtarian amin بازدید : 58 تاريخ : دوشنبه 7 آذر 1401 ساعت: 21:31

نکات کلیدی این مطلب:

  • تقسیم عاقلانه زمان در طول هفته ممکن است به شما کمک کند زندگی خود را بهتر کنترل کنید و سطح استرس خود را کاهش دهید.
  • فعالیت های مربوط به بهداشت روان که می توانید در برنامه هفتگی خود بگنجانید شامل تنفس عمیق، تمرکز حواس و فعالیت های آرامش بخش است.
  • وقتی اهداف هفتگی شما قابل دستیابی باشد، هر هفته شما را یک قدم به اهداف بزرگتر زندگیتان نزدیکتر می کند.

کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – آیا تا به حال بخشی از جمعه خود را با نگرانی از هفته پیش رو سپری کرده اید؟ فکر کردن به همه کارهایی که باید در چند روز آینده انجام دهید ممکن است شما را تحت فشار قرار دهد، به خصوص اگر یک هفته طوفانی را به پایان رسانده باشید که نه کارآمد بوده و نه سازنده. مانور دادن بین وظایف در طول یک هفته بدون یک برنامه مشخص ممکن است شبیه به حرکت در اقیانوسی متلاطم در یک شب ابری بدون قطب نما باشد. اینجاست که برنامه ریزی هفتگی وارد عمل می شود. این به شما امکان می دهد اهداف قابل دستیابی را تعیین کنید و بفهمید که چگونه هفته خود را سپری کنید.

برنامه ریزی هفتگی عبارت است از نوشتن فعالیت ها، وظایف و رویدادهای شما برای کل هفته. حتی اگر سازماندهی کارهای هفتگی خود در ابتدا بی اهمیت به نظر می رسد، تقسیم عاقلانه زمان در طول هفته ممکن است به شما کمک کند زندگی خود را بهتر کنترل کنید و سطح استرس خود را کاهش دهید. علاوه بر این، نوشتن اهداف کوتاه‌مدت و همه چیزهایی که می‌خواهید در چند روز آینده انجام دهید، به شما فرصتی می‌دهد تا به اهداف شخصی و حرفه‌ای خود برسید و تعادل کار و زندگی را حفظ کنید.

چگونه خودفریبی را تشخیص دهیم؟

اگرچه برنامه ریزی هفتگی شبیه برنامه ریزی روزانه است، اما برنامه هفتگی نسخه گسترده تر دستور کار روزانه نیست. در حالی که برنامه‌های روزانه معمولاً شامل بازه‌های زمانی خاصی است که برای هر کار و فعالیت اختصاص داده می‌شود، بیشتر برنامه‌های هفتگی بر تنظیم و انجام اهداف کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند. بنابراین برنامه ریزی هفتگی می تواند با غلبه بر مولفه های کوتاه مدت آنها به شما در دستیابی به اهداف بلندمدت کمک کند. بیایید چند ایده برای برنامه ریزی هفتگی ضد شکست را مورد بحث قرار دهیم.

برنامه ریزی اهداف خود

بسیاری از مردم اهدافی دارند که دوست دارند روزی به آنها برسند، مانند یادگیری یک زبان جدید، تغذیه سالم یا خواندن کتاب های بیشتر. اغلب، این اهداف بلندمدت به تعویق افتاده و گاهی اوقات کنار گذاشته می شوند. یکی از راه های اطمینان از رسیدن به اهداف بلندمدت، تقسیم آنها به اهداف هفتگی کوچکتر است. شما می توانید چندین هدف در هفته تعیین کنید، به شرطی که اهداف قابل دستیابی باشند و بیش از حد خود را درگیر آن نکنید. وقتی اهداف هفتگی شما قابل دستیابی باشد، هر هفته شما را یک قدم به اهداف بزرگتر زندگیتان نزدیکتر می کند.

برنامه ریزی برای ورزش

سازمان بهداشت جهانی (WHO) حداقل 150 دقیقه فعالیت هوازی ملایم یا 75 دقیقه ورزش حرفه ای را در هفته توصیه می کند. علاوه بر این، داشتن اهداف کوتاه‌مدت برای تناسب اندام می‌تواند شما را در مسیر درست نگه دارد. در یک مطالعه که در خصوص دوندگان انجام شد، مشخص که تعیین هدف هفتگی با افزایش مسافت دویدن مرتبط است (Wack, Crosland, & Miltenberger, 2014).

3 کاری که امروز می توانید انجام دهید تا معنای بیشتری به زندگی خود بیافزایید.

هنگام گنجاندن برنامه ورزشی در برنامه هفتگی خود، ممکن است بخواهید عواملی مانند تناسب اندام، سن، ترکیب بدن، سطح آمادگی کلی را در نظر بگیرید. به عنوان مثال، اگر به طور کلی از سلامت خوبی برخوردار هستید، اما یک برنامه ورزشی ثابت ندارید، ابتدا تمرینات نسبتا آسان را انتخاب کنید و به آرامی پیشرفت کنید. اگر شرایط سلامتی دارید، قبل از ایجاد یک برنامه ورزشی با یک متخصص مراقبت های بهداشتی صحبت کنید.

برنامه ریزی سلامت روانی

متأسفانه، اهداف بهزیستی ذهنی همیشه آنطور که شایسته است، مورد توجه قرار نمی گیرند. با این حال، چندین فعالیت آسان برای سلامت روان وجود دارد که می توانید آنها را در برنامه هفتگی خود قرار دهید. در ادامه برخی از فعالیت های عملی برای بهزیستی ذهنی وجود دارد که می توانید امتحان کنید:

تنفس عمیق: شما نمی توانید به طور نامحدود از موقعیت های استرس زا اجتناب کنید و کارهای استرس زا ممکن است به طور منظم در برنامه هفتگی شما ظاهر شوند. نفس های عمیق در طول دوره های استرس زا می تواند ضربان قلب شما را کاهش دهد و به آرامش شما کمک کند. بنابراین سعی کنید یادآورهایی را در برنامه خود بگنجانید تا قبل از فعالیت های استرس زایی مانند جلسه مهم با مشتری یا امتحان میان ترم، نفس عمیق بکشید.

آیا دچار بحران وجودی هستید؟

ذهن آگاهی: ذهن آگاهی، آگاهی از تجربیات خود بدون قضاوت است. تمرین ذهن آگاهی به شما این امکان را می دهد که به افکار، احساسات و عواطف خود توجه کنید. آگاهی از آنچه فکر می‌کنید و احساس می‌کنید می‌تواند به شما این امکان را بدهد که افکار و احساسات خود را بپذیرید و به تعادل ذهنی بهینه برسید. اگرچه ذهن آگاهی اغلب در فعالیت هایی مانند یوگا و مدیتیشن گنجانده می شود، اما شما می توانید ذهن آگاهی را در هر زمان و هر مکان تمرین کنید.

فعالیت‌های آرامش‌بخش: ممکن است بخواهید هر هفته زمانی را برای فعالیت‌هایی که باعث آرامش می‌شوند، اختصاص دهید. این فعالیت ها می تواند تمرین یوگا، تای چی، مدیتیشن یا دویدن باشد. برخی افراد ممکن است ترجیح دهند وقت خود را در طبیعت بگذرانند یا خود را در یک سرگرمی مشغول کنند. برخی دیگر وقتی با دوستان معاشرت می کنند احساس شادی و انرژی می کنند. فعالیت‌های آرامش‌بخش شما هر چه که باشد، انجام منظم آن‌ها ممکن است به شما کمک کند احساس شادی کنید و دیدگاه مثبتی به شما بدهد.

برگرفته از مقاله منتشر شده توسط موسسه رفاه برکلی.

مطالب مرتبط:

5 گام اساسی برای شادتر بودن و رسیدن به رویاهایتان

3 نکته برای جلوگیری از تله بیشتر خواستن

شکست سخت است و یادگیری از آن سخت تر

AvanClinic.ir...
ما را در سایت AvanClinic.ir دنبال می کنید

برچسب : fv, نویسنده : amin mokhtarian amin بازدید : 55 تاريخ : دوشنبه 7 آذر 1401 ساعت: 21:30

چگونه می توان به طور موثر با ترس از ناشناخته‌ها روبرو شد؟

کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – ترس بخشی طبیعی از زندگی است. هیچ کس نمی تواند ادعای یک زندگی بدون ترس داشته باشد زیرا همیشه عاملی وجود دارد که ما را به این فکر می اندازد که چگونه ممکن است یک موقعیت پیش بیاید.

تهدیدهای اخیر همه گیری کرونا ما را در معرض مسائل بسیار ملموس زندگی و مرگ قرار داده است. همه‌گیری که جهان را متوقف کرد، به وضوح ضعف‌های ما و نحوه واکنش افراد خوش‌نیت را به رویدادی که به دلیل ترس از ناشناخته ایجاد شده بود، نشان داد. ترس بهره وری، ارتباطات، توانایی خلقت و رفاه عاطفی ما را کاهش می دهد. یکی از نمونه های بارز احتکار دستمال کاغذی در ابتدای همه گیری بود.

برخی از مردم از ترس تمام شدن موجودی دستمال کاغذی به فروشگاه ها هجوم بردند که در نهایت باعث کمبود دستمال کاغذی شد. در طول همه‌گیری، انتخاب‌های غذایی برخی افراد تحت تأثیر ترس بود. برخی محصولات غذایی با کیفیت را برای محافظت از سیستم ایمنی خود در برابر ویروس خریداری کردند، در حالی که برخی دیگر به دلیل محدودیت ناشی از همه گیری، انتخاب های غذایی خود را افزایش دادند.

از بسیاری جهات، دیدگاه همه چیز است. به این معنی که بیشتر اوقات، ما اتفاقات و رویداد ها را از دریچه تجربه خودمان درک می کنیم، که اغلب نظرات ما را در مورد یک موضوع خاص نشان می دهد. اگر دیدگاه مخالفی ارائه نشود، می‌تواند مسیر بعدی ما را تعیین کند (اینکه آیا به یک موقعیت پاسخ دهیم یا واکنش نشان دهیم). در ادامه پنج پیشنهاد برای مواجهه با ترس از ناشناخته‌ها وجود دارد.

پاسخ به یک موقعیت

گاهی اوقات، ما حرکت را با پیشرفت اشتباه می گیریم. پاسخگویی به یک موقعیت مستلزم رویکردی دقیق و حساب شده برای حل مسئله است. فقط به این دلیل که یک تصمیم محاسبه نشده برای رفع یک مشکل فوری گرفته شده است، لزوماً به معنای پیشرفت نیست. در عوض، می تواند به این معنی باشد که یک سری اقدامات واکنشی انجام شده است. از سوی دیگر، پیشرفت به صورت پرسیدن سؤالات درست، مشورت و اجرای مناسب ترین گزینه است. به عنوان مثال، در طول همه گیری کرونا، دانشمندان به آزمایشگاه‌ها رفتند و به دنبال پاسخی برای چگونگی کاهش انتشار ویروس بودند. پس از جستجوی طولانی، محلول هایی در قالب واکسن تجویز شد.

6 نشانه طرحواره بی اعتمادی و سوءاستفاده

از آنجا که جامعه جهانی برای یک هدف مشترک گرد هم آمدند، دیدگاه های مختلفی ارائه شد و بهترین راه حل ها انتخاب شد. اساساً، ترس از ناشناخته‌ها می تواند ما را به انجام کارهای خوب یا منفعل سوق دهد. دیدگاه، عاملی است که تصمیمات ما را در یک موقعیت هدایت می کند.

ردیابی منبع

گاهی اوقات، از چیزی که برای ما غریبه به نظر می رسد می ترسیم و در مواقعی اجازه می دهیم روایت های دیگران دیدگاه های ما را شکل دهد. به عبارت ساده تر، ترس به طور کلی منشأ آن چیزی است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم برای ما اتفاق افتاده است. بنابراین ردیابی منبع ترس های اصلی در زندگی ما بسیار مهم است.

پی بردن به اینکه چرا یک ترس خاص در زندگی ما یک مسئله است، آغازی برای غلبه بر آن ترس است. به عنوان مثال، فردی که از چندین شغل اخراج شده است، به دلیل ترس از دست دادن شغل خود، انگ خاصی نسبت به عدم قطعیت های مربوط به محل کار دارد. در نتیجه‌ی تجربه گذشته او، مسائل جزئی می توانند نامتناسب شوند. ردیابی منبع یک ترس خاص می تواند به ما کمک کند تا با چنین ترسی مقابله کنیم، و صحبت آشکار با یک مشاور یا روانشناس خوب در مورد ترس هایمان در محل کار می تواند کمک کننده باشد.

ترس های خود را با یک فرد مورد اعتماد در میان بگذارید

سرکوب ترس می تواند تأثیر منفی مرتبط با سلامتی بر رفاه فرد داشته باشد. ترس سرکوب شده در طول زمان می تواند منجر به اضطراب شود و اضطراب در نتیجه احساسات منفی سرکوب شده یا افزایش استرس تشدید می شود.

چگونه به خود ایمان داشته باشیم؟

به عبارت دیگر، پیش بینی بدترین ها در هر موقعیتی می تواند ما را در معرض ترس از ناشناخته‌ها قرار دهد. هنگامی که این اتفاق می افتد، جستجوی برای کمک حرفه ای می تواند مفید باشد. گاهی اوقات، افراد تمایل دارند که یک موقعیت را به درستی درک نکنند و ممکن است نیاز به راهنمایی حرفه ای برای ارزیابی مجدد موقعیت داشته باشند.

در یک اجتماع زندگی کنید

جامعه با ساختار خانه ها یا ثروت محله تعریف نمی شود. در عوض، گروهی از مردم که قانون طلایی را به رسمیت می شناسند (با دیگران به گونه ای رفتار کنید که می خواهید با شما رفتار شود) و درک می کنند که افراد در یک گروه دستاوردهای بیشتری کسب می کنند، تعریف عملی یک جامعه را منعکس می کنند. هیچ کس به تنهایی آنقدر خودکفا نیست که از دیگران مستقل باشد. مردم از نظر اجتماعی، عاطفی و اقتصادی در جوامع سالم و نه در انزوا، پیشرفت می کنند.

5 نکته برای افزایش اعتماد به نفس

معنای واقعی جامعه این است که انسانیت خود را با دیگران بدون در نظر گرفتن ویژگی های جمعیتی به اشتراک بگذاریم، جوامع سالم منجر به یک ملت سالم می شود. ترس مخرب باعث عدم اعتماد می شود، عدم اعتماد باعث ایجاد شک می شود، شک فاصله ایجاد می کند، فاصله ایجاد انزوا می کند و در نهایت انزوا ترس منفی ما را از ناشناخته ها افزایش می دهد که می تواند منجر به تفرقه شود. هیچ چیز در خلاء وجود ندارد. هنگامی که آونگ به سمت چپ می چرخد، نیروی برابری لازم است تا آن را به حالت تعادل برساند، که به این معنی است که انجام یک عمل حساب شده ضروری است.

اقدام کنید

هیچ کاری تا زمانی که برای آن اقدامی نکنیم پیش نخواهد رفت. تنها با آرزوی تغییر تا زمانی که اقدامی انجام نشود، تغییری ایجاد نخواهد شد. تنها راه برای تشخیص اینکه دیگران به چه چیزی فکر می کنند، مشاهده کارهایی است که انجام می دهند یا انجام نمی دهند. بنابراین، فعالیت بخشی از زندگی است. به زبان ساده، هر موجود زنده ای که برای مدت طولانی بیکار باشد، می تواند به یک نگرانی تبدیل شود. برای اینکه زندگی را به طور کامل تجربه کنیم، باید ترس های خود را با زیر سوال بردن منشأ ترس های خود بررسی کنیم و مایل باشیم در جستجوی روح و انجام کارهایی که برای کامل شدن ما لازم است، بپردازیم.

قدمت ترس به اندازه وجود انسان است. ما هرگز نمی‌توانیم از شر همه ترس‌های زندگی خلاص شویم، اما می‌توانیم روشی را انتخاب کنیم که با آن ترس‌هایمان را سرگرم کنیم. ما می توانیم به صورت سازنده یا مخرب بترسیم. ترسیدن به طور سازنده نشان می دهد که ما ترس های خود را از موضع خوش بینی، با جسارت و مصمم درک می کنیم و رویکردی حساب شده برای درک و تصحیح منبع ترس خود در پیش می گیریم. ترس مخرب زمانی ریشه می‌گیرد که ما غیرمنطقی باشیم و از آنچه تجربه می‌کنیم آگاهی نداشته باشیم.

3 کاری که امروز می توانید انجام دهید تا معنای بیشتری به زندگی خود بیافزایید

ترس از ناشناخته‌ها می تواند برای ما خوب باشد، بسته به اینکه چگونه ناشناخته را درک کنیم. واکسن ها در نتیجه ترس از اینکه اگر راه حلی برای ویروسی که می تواند زندگی ما را مختل کند پیدا نکنیم، کشف می شوند. از طرفی دیگر، ترس مخرب از ناشناخته‌ها می‌توانست منجر به انجام هیچ اقدامی در مورد ویروس کرونا نشود و ما همچنان در صف خرید دستمال کاغذی و محلول ضد عفونی کننده باقی بمانیم. هر دو ترس یکسان هستند، اما اولی با واکنش متفکرانه به رویداد برانگیخته شد. آیا ما از ناشناخته‌ها می ترسیم زیرا ناشناخته هستند؟ یا اینکه با واکنشی متفکرانه با ناشناخته‌ها روبرو می شویم تا کاری در مورد آن برای خیری بزرگتر انجام دهیم؟ پیروی از پیشنهادات این مقاله می تواند در زمان مواجهه با ترس ما از ناشناخته‌ها مفید و یاری دهنده باشد.

محمد امین مختاریان

7 روش جلوگیری از واکنش بیش از حد به استرس

چگونه خودفریبی را تشخیص دهیم؟

آیا دچار بحران وجودی هستید؟

AvanClinic.ir...
ما را در سایت AvanClinic.ir دنبال می کنید

برچسب : ترس ,خودشناسی ,روانشناسی, نویسنده : amin mokhtarian amin بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 6 آذر 1401 ساعت: 13:21

نکات کلیدی این مطلب:

  • عواقب منفی اعمال ما می تواند ما را وارد مارپیچ اجتناب کند.
  • شفقت به خود می تواند مسیر شما را از منفی به مثبت تغییر دهد.
  • به این فکر کنید که چگونه می خواهید از شما یاد شود و به میراثی که می خواهید از خود به جای بگذارید فکر کنید.
کلینیک روانشناسی آوان | مرکز روانشناسی پاسداران | مشاوره

کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – وقتی برای بار چهارم، پنجم یا دهم، پس از اینکه به خود قول می‌دهیم که بهتر عمل خواهیم کرد شکست می‌خوریم، اعتماد دوباره به خود می تواند دشوار باشد. در چنین شرایطی سوالات ترسناک و نگران کننده شروع به آزار ما می کند:

  • “آیا من ضعیف هستم؟”
  • “آیا زندگی من برای همیشه اینگونه خواهد بود؟”
  • “اگر من هرگز تغییر نکنم و تنها باشم چه؟”
  • “آیا من نمی خواهم همیشه خوشحال باشم؟ آیا من ذاتاً انسانی خود ویرانگر هستم؟»

این پرسش‌ها روایت غیرممکنی را ایجاد می‌کنند و فضای کافی برای تامل بر آشفتگی‌ها یا اشتباهاتی که بخشی از فرمول رشد ما هستند، نمی‌دهند.

چه زمانی از مشاوره فردی استفاده کنیم؟

پس راه درست برای نگاه کردن به ناامیدی های اجتناب ناپذیر زندگی چیست تا خود را به سمت مارپیچ رو به پایین سوق ندهید؟ در ادامه این مطلب سه تکنیک وجود دارد که وقتی شکست ها باعث می شود زندگی شما از کنترل خارج شود، از آنها استفاده کنید.

شفقت به خود را بجای انتقاد از خود انتخاب کنید.

ما گاهی اوقات در چرخه های معیوب تعیین استانداردهای غیرممکن، ناتوانی در رسیدن به آنها و در نتیجه احساس شرم غیرقابل حل گرفتار می شویم (که می تواند ما را ترغیب کند تا برای دفعه بعدی استانداردهای بالاتری را تعیین کنیم).

مؤثرترین راه برای شکستن این چرخه، از بین بردن شرم و خودتنبیهی از طریق شفقت به خود است. یعنی همان اندازه که با دیگران با مهربانی رفتار می کنیم، با خود نیز مهربان و لطیف باشیم.

بر اساس مطالعه ای که در بولتن شخصیت و روانشناسی اجتماعی منتشر شده است، زمانی که می خواهید دچار انتقاد از خود شوید مراحل زیر را در نظر بگیرید:

  • به زمانی که درد یا رنجشی دارید توجه کنید (بدون رها کردن یا گرفتار شدن در احساسات خود)
  • درک کنید که تجربه پریشانی بخشی از تکامل انسان است (در مقابل احساس انزوا به تجربیات فکر کنید)
  • به خودتان محبت کنید (به جای انتقاد شدید از خود)

شفقت به خود نه تنها تأثیر مثبتی بر رفاه و سلامت جسمانی ما دارد، بلکه می تواند با شکستن الگوهایی که می توانیم در آنها گیر کنیم، مسیر زندگی ما را تغییر دهد.

چگونه قلب شکسته خود را شفا دهیم

در اینجا تمرینی برای هرکسی که با دلسوزی به خود دست و پنجه نرم می کند وجود دارد: به اعمال خود همان گونه واکنش نشان دهید که نسبت به کارهای یکی از عزیزان خود واکنش نشان می دهید. به عنوان مثال، اگر دوست صمیمی شما مدام اشتباه می کند، آیا او را سرزنش می کنید و او را رها می کنید؟ یا اینکه اشتباهات او را گوشزد کرده و به او کمک می کنید تا با فردی با تجربه مشورت کند؟ یک مثال دیگر می آوریم. اگر خواهر یا برادر شما خیلی می ترسد شغلی را که از آن ناراضی است ترک کند، آیا با گفتن اینکه به اندازه کافی خوب نیستند او را سرزنش می کنید؟ یا به او کمک می‌کنید راهی بیابد که بدون تخریب زندگی‌ خود، شغل خود را ترک کند؟

یاد بگیرید که چگونه مکث کنید.

ایده رویارویی با پیامدهای منفی اعمالمان می تواند ما را وارد مارپیچ اجتناب کند. ما می توانیم از پیامد های منفی اعمال خود فرار کنیم و زمان گرانبهایی را که می توانستیم برای برطرف کردن مشکل استفاده کنیم، تلف کنیم.

فرار از پیامد ها باعث می شود که یک تجربه مفید در زندگی را که می تواند در جهت افزایش تکامل ما به کار گرفته شود را از دست بدهیم. با نادیده گرفتن و فرار از پیامدها ما خودمان را قضاوت می کنیم، به احساسات بیش از حد واکنش نشان می دهیم و مکانیسم های مقابله ای ناسازگاری را ایجاد می کنیم.

چگونه می توان فلسفه شکست ناپذیر “من می توانم و من می خواهم” را پذیرفت؟

مطالعات نشان می دهد که ذهن آگاهی می تواند به درمان چنین مسائلی کمک کند و به ما کمک کند مرکز روانی خود را دوباره کشف کنیم.

تمرین ذهن آگاهی از طریق تمرین هایی مانند مدیتیشن، انواع خاصی از درمان مانند رفتار درمانی دیالکتیکی و مشاهده افکار و احساسات ما به طور عینی می تواند به ما کمک کند تا آنچه را که محققان شخصیت ذهن آگاه می نامند، توسعه دهیم.

به بیان ساده، تمرکز حواس می تواند به باز کردن گره هایی که در تمام طول زندگی خود داشته ایم کمک کند.

دفعه بعد که احساس کردید وسوسه شدید که از ریل خارج شوید، کمی مکث کنید. به عواقب بلندمدت اعمالتان فکر کنید و اجازه دهید احساساتتان قبل از تصمیم گیری عجولانه بر شما فروکش کنند.

چشم اندازی برای پایان نامه خود ترسیم کنید.

این فکر که روزی دیگر وجود خود را از دست خواهیم داد، از برخی جهات غم انگیز است، اما اگر کمی دیدگاه خود را تغییر دهیم می تواند باعث تغییر و رشد شود.

به جای اینکه به این فکر کنید که چه زمانی، چگونه یا چرا خواهید مرد، به این فکر کنید که چگونه می خواهید در خاطرات بمانید و چه میراثی می خواهید از خود بجای بگذارید. خاطرات بجای مانده و میراث شما لازم نیست عالی باشند، فقط باید اصیل باشند.

3 نکته برای کمک به عبور از رابطه شکست خورده

مطالعه‌ای که اخیراً در مجله تحقیقات شخصیت منتشر شد، نشان داد که وقتی از مردم در مورد اینکه چگونه می‌خواهند به خاطرات سپرده شوند سوال شد، بیشتر مردم داستان‌هایی را نقل کردند که آن‌ها را افرادی خوب و با فضیلت نشان می داد.

پذیرفتن فناپذیری می تواند به ما کمک کند که بهترین نسخه از خود باشیم. همچنین می‌تواند بخش‌های خاصی از خودمان را که شاید نادیده گرفته شده‌اند را به ما یادآوری کند.

در انتهای این مطلب تمرین دیگری برای شما در نظر گرفته ایم: میراث و خاطراتی را که می‌خواهید از خود به جای بگذارید بنویسید و سعی کنید تا آنجا که می‌توانید مطابق با آن روایت زندگی کنید.

نتیجه

همه ما گاهی بدترین دشمنان خودمان هستیم. برای شکستن مارپیچ خودباختگی و رو به پایین باید:

  • با انتخاب شفقت به خود به جای انتقاد از خود، با خود مهربان تر باشید.
  • ذهن آگاهی را تمرین کنید تا امواج عاطفی را از بین ببرید.
  • به میراثی که دوست دارید از خود به جا بگذارید فکر کنید و اجازه دهید اقدامات شما را در زمان حال هدایت کند.

محمد امین مختاریان

مطالب مرتبط

چگونه به خود ایمان داشته باشیم؟

چگونه « انتقاد از خود » را شکست دهیم؟

آیا دچار بحران وجودی هستید؟

4 روش برای متوقف کردن نفرت از خود

AvanClinic.ir...
ما را در سایت AvanClinic.ir دنبال می کنید

برچسب : موفقیت ,شکست ,روانشناسی, نویسنده : amin mokhtarian amin بازدید : 55 تاريخ : شنبه 5 آذر 1401 ساعت: 14:03

کلینیک روانشناسی آوان – بازی کردن کودکان دارای اهمیت زیادی می باشد زیرا از طریق بازی، کودکان آنچه را که در ذهن خود دارند نشان می دهند. بازی درمانی شاخه ای از درمان روانشناختی است که اغلب برای کودکان مورد استفاده قرار می گیرد و حول درک کودکان و نیازهای آنها از طریق مشاهده و کمک به حل مشکلات کودکان طراحی شده است. بازی درمانی معمولاً برای کودکان 3 تا 11 ساله که دارای مشکلات اجتماعی، عاطفی یا رفتاری هستند، طراحی شده است. بازی درمانی یک درمان با اهمیت است که در محیط بازی انجام می شود.

بازی درمانی در یک اتاق مخصوص بازی انجام می شود که در آن قوانین کمی بر کودک تحمیل می شود و به کودک اجازه می دهد احساسات خود را آزادانه و به خودی خود بیان کند. درمانگر که در رشته روانشناسی کودک تحصیل کرده است، معمولاً مجموعه ای از اسباب بازی ها را دارد که کودکان می توانند از آنها برای نشان دادن احساسات خود استفاده کنند. علاوه بر این، درمانگر ممکن است از کودکان درباره اسباب بازی هایی که استفاده می کنند سؤالاتی بپرسد تا نگرانی های پنهان آنها را آشکار کند.

بازی درمانگران به انتخاب وسایل بازی توسط کودک، انواع بازی هایی که کودک انجام می دهد و همچنین سبک بازی توجه ویژه ای دارند. علاوه بر این، میان درمانگر و کودک یک رابطه اعتمادی برقرار می شود که ارزش درمانی دارد. از طریق بازی درمانی، کودکان یاد می‌گیرند که افکار و احساسات خود را به روش‌های مناسب بیان کنند، درباره احساسات دیگران بیاموزند، راه‌های کنترل رفتار خود را بیاموزند و یاد بگیرند که چگونه مشکلاتی را که با آن مواجه می‌شوند حل کنند.

بازی درمانی

چه زمانی برای بازی درمانی مراجعه کنیم؟

والدین گاهی فکر می کنند که بازی درمانی «فقط بازی» است، اما بازی برای کودکان مهم است. بازی نه تنها می تواند پنجره ای به دنیای درونی آنها باشد، بلکه نکات زیادی در روند بازی درمانی پدیدار می شود که دارای ارزش درمانی می باشد و نباید صرفاً به این دلیل که از طریق بازی انجام می شود نادیده گرفته شوند. کودکان در بازی درمانی می توانند روش های تفکر و رفتاری را کشف کنند که به شکوفایی آنها کمک شایانی می کند.

بازی درمانی برای کودکانی مفید است که به دلایلی در پریشانی هستند، مشکلات رفتاری آشکاری از خود نشان می دهند، یا در زندگی خود ناراحتی چشمگیری مانند مرگ والدین یا طلاق والدین را تجربه کرده اند. بازی درمانی اغلب زمانی استفاده می شود که کودکان با اقدامات پزشکی جدی مواجه هستند یا با بیماری مزمن دست و پنجه نرم می کنند و بسیاری از بیمارستان های کودکان خدمات بازی درمانی را ارائه می دهند.

بازی درمانی برای کودکانی که آزار جسمی یا عاطفی را تجربه کرده اند یا مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند مفید است و نشان داده شده است که به کودکانی که جنگ و سایر جنایات را تجربه کرده اند کمک می کند. کودکانی که دائماً غمگین یا مضطرب هستند، می توانند بازی درمانی را راهی ایمن و محرمانه برای حل مشکلات خود بیابند، مانند آنهایی که عصبانی هستند یا در سازگاری با تغییر مشکل دارند.

البته، بازی درمانی گاهی برای بزرگسالان نیز استفاده می شود. به عنوان مثال، ایفای نقش تکنیکی است که به طور گسترده در بازی درمانی استفاده می شود که در درمان های استاندارد بزرگسالان مانند درمان شناختی رفتاری نیز گنجانده شده است. نوشتن خلاقانه، موسیقی و هنر همگی ممکن است برای اهداف درمانی اقتباس شوند.

 

از بازی درمانی چه انتظاری می رود؟

والدین نقش مهمی در بازی درمانی کودکان دارند. درمانگر معمولاً با انجام مصاحبه با یک یا هر دو والدین یا مراقبین شروع می کند و اطلاعاتی در مورد کودک جمع آوری می کند تا به پیش زمینه‌ای در خصوص مشکل دست یابد.

سپس درمانگر ممکن است به طور جداگانه با کودک مصاحبه کند و بازی کودک را به تنهایی تماشا کند. مشاهده ساده نحوه تعامل والدین و کودک در این مقطع می‌تواند اطلاعاتی در مورد رابطه والد-کودک، ماهیت دلبستگی کودک و اینکه کودک و والدین چگونه جدایی را مدیریت می‌کنند، در اختیار درمانگر قرار دهد.

همچنین ممکن است درمانگر از کودک و والدین (یا مراقب) بخواهد که با هم بازی کنند تا نحوه تعامل آنها را مشاهده کند. بر اساس اطلاعات و مشاهدات، درمانگر یافته های خود را با والدین در میان می گذارد و در مورد رویکردی برای درمان کودک تصمیم می گیرد.

بازی درمانی معمولاً در جلسات هفتگی به طور متوسط 20 جلسه به مدت 30 تا 45 دقیقه انجام می شود. درمان متناسب با هر کودک و ماهیت مشکلاتی که کودک با آنها دست و پنجه نرم می کند، طراحی می شود. با گذشت زمان، کودک معمولاً به تجربه بازی و درمانگر اعتماد می کند و یک رابطه حمایتی پدیدار می شود که باعث پیشرفت روند درمان می شود.

درمانگران علاوه بر تماشای نحوه بازی کودکان با اشیاء در اتاق بازی، متوجه می شوند که آیا هر جلسه ای به جلسه دیگر تغییری در بازی وجود دارد یا خیر. بازی بسیار تکراری ممکن است نشانگر مشکلی مهم باشد که نیاز به کاوش دارد. برخی از درمانگران اتاق های بازی مجهز به آینه های یک طرفه دارند تا بتوانند کودک را در حال بازی بدون مزاحم مشاهده کنند. آنها همچنین ممکن است یک یا چند جلسه را برای بررسی بعدی و مشاهده دقیق فیلم برداری کنند.

بازی درمانی

روند جلسات بازی درمانی چگونه است؟

از بازی درمانی برای درک آنچه در ذهن کودک است استفاده می شود زیرا بازی وسیله بیان طبیعی کودکان است. در بازی درمانی قوانین کمی بر بازی کودک تحمیل می شود و انتخاب آزادانه اشیاء بازی و نحوه استفاده از آنها اغلب سرنخ‌هایی از سطح رشد کودک، خانواده، روابط اجتماعی، مشکلات زندگی و دنیای درونی آنها ارائه می دهد. ممکن است به کودک اجازه داده شود تا به کامیون ها و تلفن ها و اسباب بازی های دیگر، وسایل طراحی و نقاشی، عروسک ها، حیوانات عروسکی، ماسک ها و لباس ها، شن بازی و… دسترسی داشته باشد. ممکن است از کودک خواسته شود تا با استفاده از عروسک‌های خیمه شب بازی داستانی درباره خانواده خود تعریف کند یا ممکن است یک چوب جادو به کودک داده شود و از او خواسته شود چند آرزو کند.

گاهی اوقات بازی درمانی جهت دارتر است و یک درمانگر ممکن است با کودک در موقعیت بازی درگیر شود. به عنوان مثال، درمانگر و کودک ممکن است تجربه ای را ایفا کنند که کودک آن را به شدت استرس زا می داند (مانند روز اول مدرسه) و به کودک اجازه می دهد تا نگرانی های خود را بیان کند و در عین حال متوجه شود که بدترین ترس هایش محقق نمی شوند. در طول بازی نقش، ممکن است از کودک خواسته شود تا سناریوهای مختلفی را بازی کند و ایده هایی برای انجام دادن آن ها به دلخواه ارائه دهد.

درمانگر ممکن است فعالیت‌هایی را ایجاد کند تا به کودک کمک کند از آسیب‌های عاطفی رهایی یابد. به عنوان یک شریک بازی، درمانگر می تواند به کودکان مبتلا به نقص های اجتماعی یا عاطفی کمک کند تا ارتباط و تعامل را با مهارت بیشتری بیاموزند.

بر خلاف بسیاری از اشکال دیگر درمان، بازی درمانی توسط کودک هدایت می شود. با این حال، کودکان معمولاً سناریوهایی را ترسیم یا بازی می کنند که منعکس کننده مشکلات در زندگی واقعی آنها است. بازی درمانگر ممکن است درگیر روایتی شود که تجربه درونی کودک را بیان و تفسیر کند.

آزادی هدایت درمان به روش‌های دیگری به کودکان کمک می‌کند: پذیرش کامل را به آنها منتقل می‌کند، به کودکان کمک می‌کند تا خود را کشف کنند، به آنها کمک می‌کند حس تسلط بر خود را توسعه دهند که محرکی برای یادگیری روش‌های جدید رفتار است. هر دو بازی دستوری و غیر مستقیم کاربردهای خود را دارند و بازی درمانگران بسته به شرایط ممکن است از هر دو رویکرد استفاده کنند.

بازی درمانی یک رویکرد روانشناختی به خوبی تثبیت شده بر اساس تعدادی از نظریه های روانشناختی است. تحقیقات کیفی و کمی نشان می دهد که در بسیاری از موارد بسیار موثر است. تحقیقات اخیر توسط PTUK (موسسه بازی درمانی بریتانیا) نشان می دهد که 71٪ از کودکانی که به بازی درمانی مراجعه می کنند، تغییر مثبتی را نشان می دهند.

بازی درمانی

آیا بازی درمانی می تواند به بزرگسالان کمک کند؟

بازی درمانی همچنین می تواند برای بزرگسالانی که در برقراری ارتباط با احساسات خود تلاش می کنند مفید باشد.

این یک محیط راحت و امن را برای افراد فراهم می کند تا با استفاده از خلاقیتی که در ذات همه افراد وجود دارد، مسائلی را که با آن روبرو هستند کشف کنند. درست مانند کودکان، دسترسی به ناخودآگاه، شکستن موانع و باز کردن قفل آن راهی است که به افراد کمک می‌کند احساسات خود را کشف و ابراز کنند.

بازی درمانی اغلب از استعاره استفاده می کند. اسباب‌بازی‌ها یا کمک‌های خلاقانه به نمادهایی تبدیل می‌شوند که احساسات، تجربیات، موقعیت‌ها و افراد را نشان می‌دهند. این رویکرد برای نیازهای فردی مراجعه کننده طراحی شده است و برای هرکسی متفاوت خواهد بود.

 

بازی درمانگر خوب چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟

بازی درمانگر یک متخصص بهداشت روان است که آموزش و تجربه بیشتری در بازی درمانی دارد. توصیه می شود به دنبال درمانگری باشید که نه تنها آموزش گسترده ای داشته باشد، بلکه تجربه استفاده از بازی درمانی را برای درمان کودکانی که نگرانی هایی مشابه کودک شما دارند، داشته باشد.

مانند تمام انواع درمان، پیدا کردن یک بازی درمانگری که شما و بخصوص فرزندتان بتواند با او ارتباط برقرار کند بسیار مهم است. با توجه به اهمیت بازی درمانی کلینیک آوان دارای حساسیت بسیار زیادی در خصوص این رویکرد درمانی می باشد و بهترین بازی درمانگران را می توانید در کلینیک آوان ملاقات کنید.

برای اطلاعات بیشتر و تعیین وقت با شماره تلفن 09900064001 تماس بگیرید.

 

مطالب مرتبط:

روانشناسی کودک چه کمکی به فرزندمان می کند؟

چه زمانی به مشاور نوجوان مراجعه کنیم؟

AvanClinic.ir...
ما را در سایت AvanClinic.ir دنبال می کنید

برچسب : کودک ,نوجوان ,بازی درمانی ,بازی ,روانشناسی ,روانشناسی کودک, نویسنده : amin mokhtarian amin بازدید : 101 تاريخ : جمعه 4 آذر 1401 ساعت: 4:37

مرکز مشاوره روانشناسی پاسداران – پس از گذشت چند ماه یا چند سال زندگی مشترک، ممکن است همسر شما علاقه خود را به رابطه جنسی از دست بدهد. در چنین شرایطی وقتی می‌خواهید رابطه جنسی داشته باشید، احساس تنهایی می‌کنید و حتی ممکن است از پیشنهاد رابطه جنسی خجالت بکشید، اما این احساسات متقابل نیست و همسر شما متوجه احساسات شما نمی شود. طرد رابطه جنسی می تواند به شما صدمه بزند و به راحتی ممکن است آن را شخصی سازی کرده و به خودتان ارتباط بدهید. مدام از خود می پرسید که “آیا او دیگر مرا جذاب نمی بیند؟ آیا او بیش از حد فیلم پورن تماشا می کند؟ آیا او معشوقه ای دارد؟». شما این سوالات را مستقیم یا غیر مستقیم از همسر خود می‌پرسید و او به شما اطمینان می‌دهد که چنین نیست. این در حالی است که همسر شما حتی نمی داند که چرا میل جنسی اش کم شده است و شاید دلیل آن را استرس کاری بداند که البته این حداقل بهانه او می تواند باشد. اما ماه‌هاست که این مشکل ادامه دارد و شما بیشتر شبیه بهترین دوست او هستید تا شریک عاشقانه‌اش. با وجود اینکه شما چندین بار پیشنهاد درمان داده اید، اما او قبول نمی کند و همین عدم تمایل به بهبود ممکن است شما را نگران این کند که اگر این وضعیت هرگز تغییر نکند چه می شود؟

در جلسات مشاوره جنسی چه اتفاقی می افتاد؟

این سناریو بیشتر از آنچه تصور می کنید رایج است و اختلاف میل جنسی معمول است. یکی از شرکای زندگی تقریباً همیشه بیشتر از دیگری رابطه جنسی را دوست دارد. اما فقط به این دلیل که دیگران نیز با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند، کار را برای شما آسان نمی کند. در اینجا مواردی وجود دارد که در مورد آنها با شما صحبت خواهیم کرد:

آیا او افسرده است؟ مردم همیشه نمی دانند که چه زمانی افسرده هستند و لازم نیست که به شدت افسرده شوند تا میل جنسی تحت تاثیر قرار گیرد. افسردگی می تواند به طرق مختلف ظاهر شود: آیا او علاقه خود را به چیزی بیشتر از رابطه جنسی معطوف کرده است؟ آیا اعتماد به نفس او پایین است؟ آیا او اضافه وزن پیدا کرده، ورزش را متوقف کرده و به طور کلی احساس بی انگیزگی کرده است؟

ممکن است میل جنسی کم همسر شما نتیجه این باشد که به طور کلی احساس خوبی در زندگی ندارد. اگر مردم از زندگی احساس ناامیدی کنند یا احساس کنند که زندگی آنها فاقد هدف یا معنا می باشد، احساس حیاتی و سرزندگی کمتری می کنند. بدون احساس سرزندگی، شروع رابطه جنسی دشوار است. اگر اینطور است، در مورد نگرانی خود برای سلامت عاطفی با او صحبت کنید و او را تشویق کنید که از یک مشاور یا روانشناس خوب که در زمینه معنا درمانی ماهر است کمک بگیرد.

چگونه می توان افسردگی را درمان کرد؟

آیا او در رابطه شما احساس ناتوانی می کند؟ من اغلب به طور مستقیم از زوج ها می پرسم که چه کسی در رابطه آنها قدرت دارد. اغلب پاسخ آنها این است که آنها در قدرت سهیم هستند، اما در اکثر موارد اینطور نیست. زوج‌های امروزی از برابری در همه اشکال آن آگاه هستند و سخت تلاش می‌کنند تا تعادل قدرت را مدیریت کنند. با این حال، گاهی اوقات این بدان معناست که در تلاش برای “پسر خوب” بودن، ممکن است مرد قدرت را به زن واگذار کند. این ترتیبی است که برای آنها در خارج از اتاق خواب خوب کار می کند، اما متأسفانه پویایی‌هایی که یک رابطه عاشقانه را به آرامی حفظ می‌کنند، نمی توانند همیشه در اتاق خواب کاربرد داشته باشند. در این سناریو، این می‌تواند به این معنا باشد که او در رابطه شما بیشتر یک پیرو است تا یک رهبر، که می تواند به طور ناخودآگاه بر نحوه بیان خود به عنوان شریک جنسی تأثیر بگذارد. در بهترین حالت، هنگامی که شما شروع به رابطه جنسی می کنید، ممکن است او نیز برای انجام رابطه جنسی مشارکت کند. اما این می تواند به این معنی باشد که همسر شما به طور کلی علاقه خود را به تعامل جنسی از دست داده است. اگر فکر می کنید این می تواند یک مشکل باشد، شاید خواندن این مطلب با یکدیگر به او کمک کند تا آگاه شود. سعی کنید متوجه شوید که او در کجا احساس قدرت را با شما از دست داده است و چگونه می توانید برای تغییر پویایی تلاش کنید. یادتان باشد که یافتن راه بازگشت به برابری هدف واقعی شما است.

زوج درمانی چیست و چگونه به ما کمک می کند؟

آیا او مرتباً خودارضایی می کند؟ اگر چنین است، پس او در واقع میل جنسی پایینی ندارد. گاهی اوقات مردان زمانی که با انزال زودرس یا اختلال نعوظ دست و پنجه نرم می‌کنند، از رابطه جنسی اجتناب می‌کنند و دست به روش هایی می زنند که می‌توانند در هنگام راضی کردن خود بی‌اهمیت باشند.

شاید وقت آن رسیده است که همه چیز را در اتاق خواب تغییر دهید. برای زوج‌ها آسان است که در سیکل تکراری رابطه جنسی گیر کنند، که در نهایت رابطه جنسی را خسته‌کننده می‌کند. صرف نظر از این موضوع، به همسر شما پیشنهاد می‌شود که اگر می‌خواهد زندگی جنسی شما را احیا کند، دست از خودارضایی بکشد تا بتواند تمام انرژی جنسی خود را به رابطه بازگرداند. هنگامی که او این کار را انجام داد، در مورد آنچه که هر دو می توانید انجام دهید تا رابطه جنسی جالب تر و جذاب تری داشته باشید صحبت کنید. حتی تغییرات ساده مانند داشتن رابطه جنسی در اتاق دیگر می تواند کمک زیادی به برانگیختگی هیجان و در نتیجه جذاب تر کردن اوضاع کند.

انواع مختلف اختلال اضطراب چیست و چگونه می توان اضطراب را درمان کرد؟

آیا دیگر شیطنت و شوخی های جنسی کافی در رابطه شما وجود ندارد؟ وقتی زوج ها برای مدتی با هم هستند، ممکن است رابطه آنها در خارج از اتاق خواب کمتر شیطنت آمیز شود. مسئولیت‌های زندگی در اولویت قرار می‌گیرند و در کانون توجه قرار می‌گیرند و افراد به‌طور طبیعی انرژی خود را به سمت مدیریت زندگی هدایت می‌کنند، نه برافروختن آتش عشق. توجه بیش از حد به مسئولیت های زندگی گاهی اوقات می تواند تأثیر منفی قابل توجهی بر آنچه در رختخواب رخ می دهد داشته باشد. شرکای زندگی معاشقه را متوقف می کنند، جذابیت های جنسی را فراموش می کنند و تعاملات آنها روتین تر می شود. ببینید آیا کارهایی وجود دارد که می توانید انجام دهید تا شیطنت و بازیگوشی را به تعاملات خود اضافه کنید. اگر هر دو عضو یک زوج تصمیم به افزایش تنش جنسی بین خود داشته باشند، بهتر است، اما شما نیز به تنهایی می‌توانید با نشان دادن انرژی جنسی همراه با کمی شیطنت و شوخ طبعی بر روابط خود تأثیر بگذارید.

به عنوان نگارنده این مطلب، از ایده مراجعه به درمانگر جنسی یا سکس تراپیست حمایت می‌کنم. زیرا مسائلی مانند این می‌توانند با گذشت زمان چالش‌برانگیزتر شوند. اگر چالش‌های صمیمیت ادامه یابد، افراد در معرض خطر احساس انزوا، آسیب‌دیدگی و سوء تفاهم قرار خواهند گرفت. اکثر زوج ها در برخی موارد با مسائل صمیمیت دست و پنجه نرم می کنند و نحوه برخورد با چنین مسائلی بسیار مهم است.

 

محمد امین مختاریان

مطالب مرتبط:

3 روش استفاده از تاب آوری جنسی برای غلبه بر چالش های جنسی

وقتی شریک زندگی شما رابطه جنسی بیشتر یا کمتری می خواهد

رابطه جنسی با چشم بسته یا باز؟

رابطه بین کاریزما و میل جنسی

AvanClinic.ir...
ما را در سایت AvanClinic.ir دنبال می کنید

برچسب : جنسی ,میل جنسی ,زناشویی ,سکس, نویسنده : amin mokhtarian amin بازدید : 87 تاريخ : پنجشنبه 28 مهر 1401 ساعت: 3:06

کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – وقتی از مردم می پرسیم که آیا تا به حال با یک دروغگوی بیمارگونه (پاتولوژیک) برخورد کرده اند یا خیر، بیشتر آنها تایید می کنند و می گویند که با آنها برخورد کرده اند. آنها می گویند که این افراد بدون نگرانی آشکار برای حقیقت، بدون هیچ سود آشکار، بدون احساس اینکه چگونه دروغ ممکن است روابط آنها را تضعیف کند و بدون احساس گناه یا شرم آشکار، دروغ می گویند.

روانکاوی چه کمکی به ما می کند؟

دکتر تیم لوین (Tim Levine) در کتاب خود به نام “فریب خورده” این موضوع را مطرح می کند که دروغگویان بیمارگونه افرادی غیر متوهم هستند که در واقعیت ریشه دارند، اما به طور معمول و مزمن بدون دلیل آشکار دروغ می گویند. آنها زمانی دروغ می گویند که حقیقت به خوبی جواب می دهد و بدون توجه به نتیجه منفی که دروغ احتمالاً در زندگی آنها ایجاد می کند، دروغ می گویند. به نظر می رسد دکتر تیم لوین حق دارد. با این حال، دروغگویان بیمارگونه دلایل بسیار خوبی برای دروغگویی دارند، ما فقط ارزش آن را نمی بینیم.

 

چه چیزی به دروغگوها انگیزه می دهد؟

با توجه به مطالعات انجام شده، در بیشتر موارد به نظر می‌رسد که این نوع دروغ‌ها با دو انگیزه هدایت می‌شوند.

انگیزه اول سود مادی است. دروغگوهای بیمارگونه مکرراً برای بدست آوردن پول، اشیاء مورد نظر، شریک جنسی و… دیگران را فریب می دهند.

انگیزه دوم به نظر می رسد توجه است. تعجب آور است که چگونه بسیاری از دروغگویان بیمارگونه درباره کارهای چشمگیری که ظاهراً انجام داده اند، افراد مشهوری که گفته می شود می شناسند، شاهکارهای قهرمانانه باورنکردنی که به نمایش گذاشته اند، یا موانع حیرت انگیزی که مجبور به غلبه بر آنها بوده اند، دروغ می گویند. آنها تمام این دروغ ها را برای اینکه دیگران را تحت تاثیر قرار دهند می گویند.

هفت نکته برای انتخاب یک روانشناس خوب

اما جلب توجه تنها از دروغ هایی که برای تحت تاثیر قرار دادن است، ناشی نمی شود. دروغگویان بیمارگونه داستان‌هایی درباره قربانی شدن خود نیز تعریف می کنند. آنها خود را به عنوان روح های ترحم انگیزی نشان می دهند که سزاوار مراقبت های دلسوزانه هستند. ما در کلینیک روانشناسی آوان افرادی را دیده ایم که در مورد آزار، رها شدن، دستگیری، ربوده شدن یا مواردی از این دست دروغ می گفتند.

 

دروغگوها چه زمانی دروغ می گویند؟

به نظر نمی رسد مردم تصادفی دروغ بگویند. آنها برای رسیدن به هدفی دروغ می گویند، خواه ما بتوانیم آن هدف را تشخیص دهیم یا نه. ما بر این باورم که به طور کلی دروغگویان بیمارگونه به همان دلایلی که دیگران دروغ می گویند، دروغ می گویند. این انگیزه ها را می توان در چارچوب نظریه سه جانبه عدم صداقت درک کرد. بر اساس این نظریه، افراد زمانی دروغ می گویند که:

  • دروغ گفتن سودمند به نظر می رسد.
  • عواقب منفی احتمالی دروغگویی قابل تحمل به نظر برسد.
  • آنها بتوانند دروغ خود را از نظر اخلاقی توجیه کنند.

 

اول اینکه افراد وقتی فایده دروغگویی را درک کنند دروغ می گویند. وقتی کسی متوجه می شود که از طریق صداقت نمی تواند به خواسته خود برسد ولی دروغ گفتن به او اجازه می‌دهد به چیزی که می‌خواهد برسد، به دروغ گفتن تمایل پیدا می کند. مسلماً دروغگویان بیمارگونه به سادگی فرصت‌هایی را برای دستاوردهایی می‌بینند که بیشتر ما نمی‌بینیم. برای بسیاری از ما، توجه و دستاوردهای مادی که از طریق صداقت به دست می آوریم کافی است، بنابراین سودمندی کسب بیشتر از طریق دروغ حتی به ذهن ما نمی رسد. از سوی دیگر دروغگویان بیمارگونه، فرصت‌هایی را برای دستاوردهای نادرست می‌بینند.

برای آشنایی با کلینیک روانشناسی آوان کلیک کنید.

ثانیاً، مردم زمانی دروغ می گویند که احتمال و پیامدهای روشن شدن دروغ را قابل قبول بدانند. بیشتر مردم از دروغ گفتن منظم اجتناب می کنند، زیرا نمی خواهند به خاطر دروغ گویی مجازات شوند. دروغگویان بیمارگونه ممکن است به سادگی خطر عواقب منفی فریب خود را پیش بینی نکنند. از طرف دیگر، آنها ممکن است مطمئن باشند که از دروغ های خود خلاص می شوند، بنابراین اغلب خطر دروغ گفتن را می پذیرند. آنها همچنین ممکن است عواقب کشف دروغ خود را قابل تحمل بدانند و معتقدند که دیگران به سادگی آنها را می بخشند.

ثالثاً، افراد زمانی دروغ می گویند که بتوانند هرگونه احساس منفی درونی مانند گناه یا شرم را که ممکن است به دنبال عدم صداقت آنها باشد، تحمل کنند. بیشتر مردم وقتی دروغ می گویند احساس بدی می کنند، بنابراین از انجام آن اجتناب می کنند یا راه هایی برای منطقی کردن آن پیدا می کنند. ممکن است برخی از دروغگویان بیمارگونه از فریب خودشان خیلی ناراحت نباشند. شاید هنجارهای اخلاقی که اغلب ما در اوایل زندگی درونی کرده‌ایم، به سادگی در ذهن دروغگویان بیمارگونه نقش نبسته باشد.

یا شاید آنها در ایجاد اصلاحات اخلاقی مهارت بیشتری دارند، با خود فکر می کنند “این واقعاً بد نیست” یا “دیگران واقعاً لیاقت حقیقت را ندارند.” یا شاید وقتی دروغ می‌گویند، افکار درباره درستی یا نادرستی اعمالشان به ذهنشان خطور نمی‌کند، بنابراین قضاوت‌های اخلاقی درونی آنها را مهار نمی‌کنند. می توان دلایل بی شماری را تصور کرد که دروغگویان بیمارگونه از احساس منفی نسبت به دروغ های خود اجتناب می کنند. ما دریافته‌ایم که برخی از دروغگویان بیمارگونه اغلب از دروغگویی خود در گذشته آزار می بینند، اما هنوز نمی‌دانیم در لحظه دروغ چه احساسی دارند.

یک روانشناس کودک خوب چه کمکی به فرزند ما می کند ؟

 

بحث ما این است که دروغگویان بیمارگونه به همان دلایلی دروغ می گویند که همه ما دروغ می گوییم. آنها دروغ را مفید می بینند، می توانند عواقب منفی بالقوه دروغ را بپذیرند و به نظر نمی رسد احساس درونی شرم یا گناه برای متوقف کردن آنها کافی باشد. به نظر می رسد تفاوت بین دروغگویان بیمارگونه و بقیه ما این است که آنها سه معیار گفته شده را بسیار بیشتر از بقیه ما درنظر می گیرند.

 

محمد امین مختاریان

مطالب مرتبط:

چگونه خودفریبی را تشخیص دهیم؟

8 نشانه اختلال شخصیت نمایشی

تله های سوءاستفاده کلامی را بشناسیم

AvanClinic.ir...
ما را در سایت AvanClinic.ir دنبال می کنید

برچسب : دروغ ,روانشناسی ,اختلال روانی ,خودشناسی ,پزشکی, نویسنده : amin mokhtarian amin بازدید : 83 تاريخ : شنبه 16 مهر 1401 ساعت: 3:42

مرکز مشاوره و روانشناسی آوان – ما معمولاً فرض می کنیم که اگر در حین دنبال کردن یک هدف با موانع زیادی روبرو شویم، سطح انگیزه ما تحت تأثیر قرار می گیرد. با این حال، مطالعه جدیدی که اخیرا منتشر شده است، این منطق را تغییر می دهد و نشان می دهد که در واقع این انگیزه شماست که تعداد و دشواری موانعی را که با آن روبرو می شوید تعیین می کند.

زمانی که هدفی را دنبال می‌کنیم و سعی می‌کنیم وضعیت خود را تغییر دهیم، اکثر ما عزم راسخی برای رسیدن به هدف داریم. مارینا میلیوسکایا (Marina Milyavskaya) روانشناس دانشگاه کارلتون در کانادا می گوید، اما اغلب این اهداف به عمل تبدیل نمی شوند.

به گفته میلیاوسکایا، هرنوع وسوسه‌ای که در راه رسیدن به اهدافتان اختلال ایجاد کند، مانعی برای رسیدن به هدف است. به عنوان مثال، غذاهای ناسالم زمانی که هدف شما تغذیه سالم است و تلفن همراه و سایر عوامل حواس پرتی در زمانی که هدف شما مطالعه یا کار است، مانعی برای روند پیشروی ما محسوب می شوند.

برای آشنایی با مرکز مشاوره و روانشناسی آوان کلیک کنید.

اما اینجاست که قضیه پیچیده می شود. موانع و سطح دشواری آنها می تواند توسط افراد مختلف به طور متفاوتی درک شود. شخصیت افراد، نوع هدفی که برای رسیدن به آن تلاش می کنند، قدرت میل آنها و… همه عواملی هستند که در تعیین ادراک و رابطه ما با موانع نقش دارند.

یکی دیگر از عوامل مهم، نوع انگیزه ما است. دو نوع مختلف انگیزه وجود دارد که ما در حین دنبال کردن یک هدف آنها را تجربه می کنیم:

  • انگیزه خواستن که نشان دهنده انگیزه درونی ما است. انجام کاری به این دلیل که شخصاً برای ما مهم است، برای ما جالب است یا به خوبی با ارزش های ما مطابقت دارد.
  • انگیزه از روی ناچاری که شامل رفتارهایی است که احساس می کنیم باید انجام دهیم، یا به این دلیل که شخص دیگری از ما آن را می خواهد یا انتظار دارد یا به این دلیل که اگر آن رفتارها را انجام نمی دادیم احساس گناه می کردیم.

میلیاوسکایا و تیمش هفت مطالعه انجام دادند که سطوح انگیزه شرکت‌کنندگان را با تعیین وظایف مختلف و قرار دادن آنها در معرض وسوسه‌های مختلف (مانند پیتزا در جلسه هیئت مدیره) مورد آزمایش قرار دادند.

آنها دریافتند که افرادی که از خود انگیزه تمایل نشان می دهند (یعنی افرادی که وظایف را با احساس علاقه شخصی انجام می دهند) آگاهانه خود را از موانع دور می کنند و در نتیجه رسیدن به هدف را برای خود آسان تر می کنند.

مشاوره فردی چیست و چه کمکی به ما می کند؟

این بدان معناست که پیگیری اهداف یا هدفمند بودن به معنای قوی بودن نیست. در واقع، به معنای دانستن موانعی است که ما را برای رسیدن به اهداف تضعیف می کند.

 

چگونه می توان مشکل انگیزه را حل کرد؟

چه بخواهیم و چه نخواهیم، ما مجبور به انجام برخی از کارهایی هستیم که ممکن است علاقه چندانی به انجام آنها نداشته باشیم. بنابراین به جای اینکه هر بار برای انجام چنین کاری ناله کنید، سعی کنید انگیزه “خواستن” را از طریق دو روش زیر تقویت کنید.

  • فکر کردن در مورد اینکه چگونه کاری که می خواهید انجام دهید با ارزش ها و هویت شما مطابقت دارد. ما آن کار را به عنوان وظیفه ای که بیشتر یک خواسته است در نظر می گیریم. شاید برای من ارزش دارد که یک کارمند وظیفه شناس و منظم باشم تا بتوانیم ارتقای شغلی بدست آورم. بنابراین تکمیل کسل کننده گزارش پروژه با این ارزش مطابقت دارد. یا، من می خواهم در نهایت یک دامپزشک شوم، بنابراین انجام تکالیف برای رسیدن به آن هدف مهم است.
  • در لحظه لذت بخش تر می شود. کار خود را همراه با چیز دیگری که سرگرم کننده یا لذت بخش است، مانند گوش دادن به موسیقی یا خوردن یک خوراکی خوشمزه، انجام دهید.

اگر متوجه شوید که هدفی را به دلایل ضروری دنبال می‌کنید، احتمالاً با آن هدف مبارزه خواهید کرد. «شاید ارزش این را داشته باشد که آن هدف را با هدفی جایگزین کنیم که از نظر شخصی معنادارتر یا مهم تر باشد».

 

محمد امین مختاریان

مطالب مرتبط:

5 نکته برای افزایش اعتماد به نفس

5 گام اساسی برای شادتر بودن و رسیدن به رویاهایتان

آیا دچار بحران وجودی هستید؟

AvanClinic.ir...
ما را در سایت AvanClinic.ir دنبال می کنید

برچسب : موفقیت ,هدف ,روانشناسی , نویسنده : amin mokhtarian amin بازدید : 65 تاريخ : پنجشنبه 14 مهر 1401 ساعت: 17:36

نکات کلیدی این مطلب:

  • گوش دادن به موسیقی شما را باهوش تر نمی کند، اما گوش دادن به موسیقی می تواند زوال شناختی را کاهش دهد.
  • نواختن یکی از آلات موسیقی به طور معمول می تواند حجم بافت مغز را افزایش دهد و مهارت های شناختی مانند حافظه بصری را بهبود بخشد.
  • این مزایا زمانی که آموزش موسیقی در سنین پایین شروع می شود قوی تر است. با این حال، زمانی که سازها در بزرگسالی آموخته می شوند همچنان می توانند مزایای قابل توجهی را داشته باشند.

 

مرکز مشاوره روانشناسی پاسداران – حدود 30 سال پیش، راوشر (Rauscher) و همکارانش مطالعه‌ای روی کودکان انجام دادند و نتیجه آن را در مجله معتبر نیچر (Nature) منتشر کردند و نشان دادند که فقط گوش دادن به موتزارت می‌تواند توانایی‌های شناختی کودک را افزایش دهد.

اگرچه محققان دیگر بعداً این نتایج را (البته با تأثیرات بسیار کمتر) در کودکان و بزرگسالان تکرار کردند، اما امروزه اجماع دانشمندان علوم اعصاب این است که گوش دادن به موتزارت یا سایر موسیقی‌های کلاسیک، عملکرد را نه با رشد مغز بلکه با بالا بردن موقت برانگیختگی شما بهبود می‌بخشد تا خلق و خوی و عملکرد بهتری داشته باشید. بنابراین، اثر موتزارت در واقع تنها نمونه‌ای از تأثیر شناخته شده برانگیختگی بر عملکرد است.

روش درمان وسواس فکری عملی چگونه است؟

با این حال، اخیراً برخی از محققان شروع به بررسی مجدد فواید گوش دادن به موسیقی کرده اند. البته نه در کودکان، بلکه در بیماران مبتلا به زوال عقل.

بررسی نتایج 24 مطالعه مختلف به این نتیجه رسید که قرار دادن بیماران آلزایمر در معرض موسیقی به ویژه موسیقی آشنا، هم خلق و هم حافظه را در بیماران زوال عقل بهبود می بخشد. دانشمندان درگیر در این تحقیق فرض می کنند که خاطرات موسیقی اغلب در بیماران زوال عقل حفظ می شود و فعال کردن آن خاطرات می تواند به دسترسی به خاطرات مرتبط کمک کند. این یافته ها در مطالعه ای که در سال 2021 که توسط دکتر مایکل تاوت (Michael Thaut) در دانشگاه تورنتو و در مجله بیماری آلزایمر منتشر شد، تکرار و گسترش یافتند.

 

آیا نواختن آلات موسیقی شما را باهوش تر می کند؟

از تحقیقات بالا می‌توان نتیجه گرفت که گوش دادن به موسیقی لزوماً شما را باهوش‌تر نمی‌کند، بلکه می‌تواند خلق و خوی و برانگیختگی شما را بالا ببرد و به شما کمک کند موقتاً عملکرد بهتری داشته باشید و حتی در آینده زوال شناختی را کاهش دهید.

اما در مورد نواختن یکی از آلات موسیقی در مقابل گوش دادن به موسیقی چطور؟ در اینجا تحقیقات در مورد اثرات مثبت شناختی بلندمدت موسیقی بسیار قانع‌کننده‌تر است.

با روش درمان افسردگی آشنا شوید. 

در مقاله ای که توسط رودریگز (Rodrigues) منتشر شد، مشخص شد که یادگیری نواختن یک آلت موسیقی و سپس تمرین آن ساز، می‌تواند بخش‌هایی از مغز شما را که با درک و نواختن موسیقی مرتبط است رشد دهد (پینه، مخچه، هیپوکامپ، نئوکورتکس تمپورال). نواختن ساز هرچه زودتر شروع شود، این فواید نیز بیشتر می‌شوند. همچنین افزایش بافت مغز حتی در نوازندگانی که نواختن ساز را تا بزرگسالی شروع نکرده‌اند، مشاهده شده است.

رودریگز در ادامه خاطرنشان می‌کند که مطالعات متعدد نشان می‌دهد که تغییرات فیزیکی در مغز دارای اهمیت عملکردی است، به طوری که نوازندگان آموزش‌دیده عملکرد بالایی نسبت به غیر موسیقی‌دانان در کارهای شناختی مانند پردازش دیداری، محیطی و حافظه بصری از خود نشان می‌دهند.

البته، تعیین اینکه آیا نوازندگان باهوش‌تر به دنیا می‌آیند یا با تمرین باهوش‌تر می‌شوند؟ ساده نیست، اما مطالعات طولی (شامل آزمایش‌های قبل و بعد از مطالعات بر روی افراد داوطلب) توسط دکتر لوتز یانکه (Lutz Jancke ) در دانشگاه زوریخ از این ایده حمایت می کند که تغییرات مغزی و شناختی مرتبط با نواختن یک ساز می تواند اکتسابی در مقابل ارثی باشد.

 

مغز شما مانند ماهیچه های شماست

مطالعات فوق قویاً نشان می دهد که می توانید با نواختن منظم یک آلت موسیقی مغز خود را رشد دهید، مهارت های شناختی را بهبود بخشید و زوال شناختی را به تاخیر بیندازید. اما، اگر واقعاً انگیزه دارید که مغز و مهارت های شناختی خود را تقویت کنید، طیف وسیعی از مطالعات در مورد انعطاف پذیری مغز، که توسط دکتر لارنس کاتز (Lawrence Katz ) در کتاب مغز خود را زنده نگه دارید، خلاصه شده است، نشان می دهد که نباید به یک ابزار بچسبید و باید مدام نواختن سازهای ناآشنا را به خود بیاموزید تا مغز خود را در معرض تازگی دائمی قرار دهید.

هفت نکته برای انتخاب یک روانشناس خوب در پاسداران و تهران

به گفته دکتر کاتز، مغز شما مانند ماهیچه های شماست. یعنی اگر تمرینات با وزنه را با بارهای ثابت انجام دهید، ماهیچه های شما تا یک نقطه خاص رشد می کنند، سپس قدرت گرفتن متوقف می شود. درست مانند ماهیچه های خود، اگر می خواهید به رشد مغز خود ادامه دهید، باید به طور مداوم آن را با کارهای جدید یا دشوارتر به چالش بکشید.

این را می دانیم که انجام این کار ها به نظر آسان نمی آید. اما ما نمی‌توانیم در حین خروج از مناطق امن خود برای تکامل بیشتر دچار چالش نشویم؟

 

محمد امین مختاریان

مطالب مرتبط:

موسیقی و اکسی توسین

ما چگونه موسیقی را تجربه می کنیم

گوش دادن به موسیقی در هنگام رابطه جنسی

AvanClinic.ir...
ما را در سایت AvanClinic.ir دنبال می کنید

برچسب : موسیقی ,هوش ,روانشناسی , نویسنده : amin mokhtarian amin بازدید : 71 تاريخ : چهارشنبه 13 مهر 1401 ساعت: 21:29

کلینیک روانشناسی پاسداران – روانشناسان، جامعه شناسان و مردم شناسان مدت هاست به دنبال این بوده اند که مشخص کنند چه عواملی باعث می شود یک فرد به سمت افراد یا فردی دیگر جذب شود. انسان موجودی اجتماعی است. مردم گروه هایی را برای تعامل جمعی تشکیل می دهند و عاشقان برای روابط عاشقانه و تولید مثل جفت می شوند.

در گذشته، مردم به صورت گروهی برای زندگی و شکار جمع می شدند و برای اطمینان از بقای گونه خود در دراز مدت تولید مثل می کردند.

برای آشنایی با بهترین روانشناس در پاسداران و تهران کلیک کنید.

روان‌شناسی تکاملی این نظریه را مطرح می‌کند که ویژگی‌های اصلی مرد قدرت و شکار بود. زنان به طور غریزی همسرانی را انتخاب می کردند که این ویژگی ها را نشان می دادند تا بقای خود و همچنین بقای فرزندان خود را تضمین کنند. ظرفیت باروری ماده به دلیل سن و دوره طولانی بارداری برای انسان محدود است. برعکس، ظرفیت مرد برای تولید مثل محدود به تعداد زنانی است که به او اجازه می‌دهند تا با آنها جفت شود.

به دلیل این محدودیت‌های تکاملی، زنان معمولاً جذب مردانی می‌شوند که قدرت و توانمندی خود را نشان می‌دهند، ویژگی‌هایی که نشانه امنیت است. در مقابل، مردان جذب زیبایی ظاهری می شوند که نشانه سلامت باروری است. امنیت جسمانی امروزه با توانایی مرد در تبدیل شدن به یک شکارچی موفق سنجیده نمی شود، بلکه با موقعیت اجتماعی و توانایی مرد در کسب درآمد و فراهم کردن محیطی امن برای زن و فرزندانش سنجیده می شود.

اصول انتخاب شده زیر پیش بینی کننده های قابل اعتمادی از جاذبه هستند. البته، مانند همه پیش بینی کننده های رفتار انسان، استثناهایی نیز از این قاعده وجود دارد.

برای آشنایی با کلینیک روانشناسی آوان در پاسداران کلیک کنید.

شخصیت و جذابیت

برون گراها در مقایسه با درون گراها، تمایل دارند جذاب تر به نظر برسند، زیرا به عنوان افرادی با اعتماد به نفس در جامعه دیده می شوند. قبل از وارد شدن به هر نوع رابطه ای، دانستن اینکه آیا فردی که می خواهید ملاقات کنید به سمت برون گرایی یا درون گرایی گرایش دارد، می تواند بینش ارزشمندی را ارائه دهد.

اگر فردی برون گرا هستید و فردی که می خواهید ملاقات کنید درون گرا است، انتظار داشته باشید که تفاوت های ذاتی را در نحوه درک خود از دنیای اطراف ببینید. برونگراها از بودن با افراد دیگر انرژی می گیرند و از محیط خود به دنبال تحریک هستند. برونگراها اغلب خود به خود و بدون فکر صحبت می کنند و با اطمینان از روش آزمون و خطا استفاده می کنند. برعکس، درونگراها زمانی انرژی مصرف می‌کنند که به صورت اجتماعی درگیر می‌شوند و به دنبال زمان تنهایی برای شارژ کردن باتری‌های خود هستند. افراد درونگرا به دنبال تحریک از درون هستند و به ندرت بدون فکر صحبت می کنند. افراد درونگرا قبل از تصمیم گیری، گزینه ها را با دقت می سنجند.

برای آشنایی با بهترین روانشناس در پاسداران و تهران کلیک کنید.

برونگراها روابط متنوعی را حفظ می کنند. با این حال، این روابط معمولا سطحی هستند. از سوی دیگر، درونگراها روابط کمی دارند، اما این روابط عمیق هستند. درون گراهایی که با برون گراها قرار می گذارند به دنبال روابط نزدیک تری هستند که ممکن است برون گراها تمایل کمتری به آن داشته باشند. این ناتوانی در ایجاد تعهد عمیق تر، عدم شباهت را برجسته می کند، که جذابیت متقابل را کاهش می دهد.

به ندرت پیش می آید که افراد خصوصیات کاملاً برونگرا یا کاملاً درونگرا از خود نشان دهند. ویژگی های شخصیتی در امتداد یک زنجیره می لغزند. بسیاری از افراد هم ویژگی های برون گرا و هم درون گرا از خود نشان می دهند. علاوه بر این، درونگراهایی که با محیط اطراف خود راحت هستند، اغلب رفتارهای مرتبط با برونگرایی را نشان می دهند. به همین ترتیب، برونگراها می توانند ویژگی های درون گرا را نشان دهند.

برای آشنایی با کلینیک روانشناسی آوان در پاسداران کلیک کنید.

عزت نفس و جذب

مردم دوست دارند با افرادی معاشرت کنند که عزت نفس بالایی دارند. افرادی که سطح بالایی از عزت نفس دارند، تمایل دارند در مرکز توجه قرار بگیرند. آنها همچنین ممکن است با افشای خود راحت باشند، که سنگ بنای دستیابی به روابط شخصی نزدیک است.

برعکس، افراد با عزت نفس پایین تمایلی به افشای اطلاعات شخصی ندارند. ناتوانی در افشای خود یک مکانیسم دفاعی برای محافظت در برابر انتقاد و طرد شدن است. خودافشاگری راهی برای روابط شخصی نزدیکتر است، راهی که افراد با عزت نفس پایین اغلب تمایلی به آن ندارند. ترس از بدرفتاری، خیانت و طرد شدن، باعث می‌شود افراد با عزت نفس پایین نتوانند به چیزی که بیشتر می‌خواهند، یعنی یک رابطه شخصی نزدیک، دست یابند.

برای آشنایی با بهترین روانشناس در پاسداران و تهران کلیک کنید.

شبکه های اجتماعی

شباهت نقش مهمی در توسعه روابط در شبکه های اجتماعی دارد. تحقیقات نشان می دهد که کاربران فیس بوک به سایر کاربرانی که نگرش ها و باورهای مشابهی دارند جذب می شوند. کاربران فیس بوک با نزدیک شدن به 300 دوست، جذاب تر می شوند. با این حال، هنگامی که تعداد دوستان از 300 بیشتر شود، تأثیر آن بر جذابیت اجتماعی کاهش می یابد.

افرادی که زمان زیادی را در شبکه های اجتماعی می گذرانند اغلب درون گراتر دیده می شوند و به نظر می رسد که اعتماد به نفس پایین تری دارند. درونگراها نسبت به برخوردهای رودررو اطلاعات بیشتری را در شبکه های اجتماعی فاش می کنند. قالب شبکه های اجتماعی مانند فیس بود و اینستاگرام، به درون گراها فرصت کافی برای فرموله کردن پاسخ های معنادار می دهد. بدون فشار موجود در روابط چهره به چهره که در بستر شبکه های اجتماعی فراهم می شود، درونگراها به طور طبیعی اطلاعات بیشتری را نسبت به مکالمات شخصی فاش می کنند.

برای آشنایی با کلینیک روانشناسی آوان در پاسداران کلیک کنید.

درونگراها همچنین ممکن است در شروع مکالمه به خصوص با غریبه ها مشکل داشته باشند. شبکه های اجتماعی این فشار اجتماعی اضافه را از بین می برند. افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند ممکن است فیسبوک را محیطی مساعد بدانند زیرا می‌خواهند مورد قبول و پسند دیگران قرار گیرند. شبکه‌های اجتماعی به آن‌ها این اجازه را می‌دهد تا بدون مواجهه مستقیم با بازخورد منفی، خود را ابراز کنند.

بر اساس تحقیقات محدود در مورد ایجاد رابطه در شبکه های اجتماعی، به نظر می رسد که همان اصول روانشناختی جذب که در روابط رو در رو مؤثر است، در روابط آنلاین نیز صادق است. در واقع، شبکه های اجتماعی یک روش جایگزین موثر ارتباطی را برای افرادی که با شروع روابط چهره به چهره راحت نیستند، فراهم می کند.

 

محمد امین مختاریان

مطالب مرتبط:

4 راز برای ایجاد یک رابطه شاد و موفق

چگونه خودفریبی را تشخیص دهیم؟

کدام نوع از روابط عاشقانه برایمان سالم تر است؟

AvanClinic.ir...
ما را در سایت AvanClinic.ir دنبال می کنید

برچسب : جذابیت ,ازدواج ,رابطه عاطفی ,جنسی, نویسنده : amin mokhtarian amin بازدید : 78 تاريخ : يکشنبه 3 مهر 1401 ساعت: 22:17